سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رایحه ظهور زنجان
 

خطای اول  :

شما میتونید همسرتون رو تغییر بدین  !

شما نمیتونید همسرتون و یا هرکسی تو این دنیا رو برای موضوعی که میخواهید تغییر بدید. این رو به ذهنتون بسپارید که تنها کسی که میتونید تغییر بدید خودتون هستید  !

شما خودتون میدونید که چه همسری رو میخواید؟ همه میدونند...  اما سوال مهمتر اینه که   " چه زنی میتونه همسری با خصوصیاتی که شما دوست دارید رو جذب کنه؟ شما باید چطوری باشی؟ چطوری حرف بزنی؟ نگرش شما نسبت به اون چیه؟ میزان صبرتون چقدره؟ رفتارتون چطوریه؟

 

خطای دوم

صمیمت=همانندی

شاید شما با دوستان خودتون شباهت های زیادی رو پیدا کنید ، اما همسرتون با اون ها فرق میکنه. همسرتون طور دیگه ای حرف میزنه، طور دیگه ای لباس میپوشه و از همه مهمتر اون نظر  متفاوتی از رمانتیک بودن در زندگی زناشویی داره  !

صمیمیت با همسرتون به این معنا نیست که شما باید سلایق یکسانی داشته باشید و یا روشهای یکسانی رو در زندگیتون به کار ببرید. اون شریک زندگی شماست. اون نباید مثل دوستانتون باشه تا شما احساس خوبی در زندگی داشته باشید  .

صمیمیت در زندگی مشترک وقتی اتفاق میافته که شما تفاوت های همدیگرو بپذیرید و به این تفاوت ها احترام بزارید. به همسرتون فضایی بدین تا همونی باشه که هست، و شخصیت خودتون رو هم در عین حال حفظ کنید  .

مثلا زمانی که با هم هستید و شما تمایل دارید در خونه بمونید ولی همسرتون دوست داره برید بیرون. مهم با هم بودنه و این جزییات خیلی مهم نیست. میتونید نظر اون رو اعمال کنید و برید بیرون و هردوتون از اینکه با هم هستید لذت ببرید  .

 خطای سوم :

چیزی که برای والدینتون موثر و عملی بوده برای شما هم موثر خواهد بود

خیلی خوبه اگه والدینتون زندگی ای داشتن که شما دوست دارید ازش پیروی کنید. تا بحال شنیدید که میگن هر زنی شبیه مادرشه؟  درسته که شاید شما خیلی شبیه به مادرتون باشید ولی باید بدونید که همسر شما با پدرتون بزرگ نشده که بخواد انعکاسی ازشخصیت اونو داشته باشه! اون با پدر خودش بزرگ شده!!!

وقتی که ازدواج کردم خیال میکردم منم مثل مامانم مثل قرقره تو آشپزخونه میتونم کار کنم. مادر من طوری بود که میتونست 50 تا کارو باهم به عهده بگیره. اما من مثل مادرم نبودم... تا 6 ماه بعد ازدواجم سعی میکردم ثابت کنم که مثل مادرم هستم فقط به این خاطر که میخواستم همسرم ازم راضی باشه همونطور که پدرم از مادرم راضی بود. اما م از یه فاکتور خیلی مهم غافل بودم، در نتیجه همسرم اوقاتی رو میتونست با من باشه رو داشت از دست میداد. در ضمن اون پدر من نبود.

ماه ها طول کشید تا همسرم بهم گفت که اون یه زن میخواد نه یه آشپز! حتی من وقتی همسرم در آشپزخونه بهم کمک میکرد احساس بی عرضگی میکردم چون مادرم همونطور که داشت چند نوع غذا درست میکرد قندهارو هم مکعب مکعب ریز میکرد!!!

راه های زیادی وجود داره تا شما بتونید متوجه بشید که زندگی شما با زندگی پدر و مادرتون فرق داره



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/7/28 توسط rayehezohur
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • آی تی ایران
  • قالب میهن بلاگ
  • ضایعات
  • انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس