ساعت دماسنج

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
   1   2      >
 
سلام مطالبتون عالي بود کاش از اول اينا رو ميدونستم من که خانواده مادر شوهرم خيلي در حقم ظلم کردن دوس دارن شوهرت اگه تو سرت هم زد هيچي نگي خواهرشوهرام که ديگه خيلي عقب موندن همش تو گوش مادرشوهرم ميخونن تا من ودخترمو از چشمش بندازن دروغ گفتن هم براشون مثه آب خوردنه تهمت زدنم براشون کاري نداره اينقدر بهم ظلم کردن که ديگه بيخياشون شدم چون توقع بيشتر ازاين نميشد ازشون داشت فرهنگشون درهمين حده واگذارشون کردم بخدا
+ زهرا 
سلام. فقط زياد باهاشون صميمي نشيد عيب همسر رو جلوشون نگيد که از آب بعضيا ماهي ميگيرن و زياد جلوشون تعريف نکنيد که با حسادت و مکر بعضي ها بدجنسي ميکنن. فاصله مناسب .
يک مرد يک عشق در سرتاسر زندگي خواهد داشت و آن هم خانمش هست. يک قلب را نمي توان به چندنفر تقديم کرد. نگران نباشيد خدا زن و مردي که عاشق هم هستند را بسيار دوست دارد.
+ فاطمه 
واي خيلي عالي بود
بايد قاب کنم اين متن رو بزنم به ديوار اتاقم تا برام ملکه بشه.. يازده ماهه عقد کرديم، تا يه حدي اخلاقاشون دستم اومده و چندبار هم ناراحتيم رو با سکوت نشون دادم ويکي دوبار هم در حد دفاع جواب صحبتشون رو دادم ولي نگرانم که مشکل اساسي پيش نياد..
توصيه ميکنم رفت و آمدتون رو کنترل کنيد، هرچي بخواي صميمي تر بشي نا خودآگاه باعث ميشه احترامت کم بشه، تلفني تند به تند حالشونو بپرسيد و ديدن نهايتا هفته اي يه بار اونم حداکثر سه ساعته و با کنترل حرف هاي رد و بدل شده..دعام کنيد
+ پريسا 
سلام. ممنون از مطلب. دوستاني که ميگن بايد اول شناخت کامل از خانواده داشت بگم که من 4 سال با همسرم دوست بودم. عالم و آدم از اين خانواده تعريف ميکردن و خودمم تو دوستيم با همه حتي فاميل هاشون آشنا شده بودم و فکر ميکردم دنيا ازين بهتر نداره. تا 3 ماه اول عقدم هر روز خدارو شکر ميکردم که چنين مادر شوهر گلي دارم.. الان 8 ماهه عقد هستيم و به چشم ميبينم که در نظر مردم چقدر اين خانم عاليه و فقط در نظر مردم.. و نصيحتش به من اينه که هميشه ظاهرت و حفظ کن و هيچوقت نذار کم و کاستي هاتو کسي بفهمه حتي خواهر خودت. من شاغلم 27 سالمه نه اينکه خانه داري بلد نباشم بلکه در حد و موقعيت زندگيم خيلي خيلي بيشتر از اون چيزي که بايد بلدم ولي مادرشوهر 55 سالم همش خودش و با من مقايسه مي کنه و بهتر بودنش تو کاراي خونه رو تو روي من ميزنه.. از روز اول دست به هر کاري ميزنم.. از کاراي خونه بگير تاااااااااا خريد هاي کوچيک و بزرگ.. توي هر چيزي که من حتي نقش کوچيکي داشته باشم ايراد ميگيره.. ميترسم اين ايراد گرفتناش من و از چشم همسرم بندازه.. نميدونم بايد باهاش چيکار کنم.. اميدوارم اين راهکارها جواب بده
+ پري 
دلم خيلي گرفته از دست مادر شوهرم از اين بدتر که همسرم هم با اينکه ميدونه حق با منه دلم و شکست از همشون بدم مياد.
پاسخ

سلامبا اين شماره براي مشاوره تماس بگيرين09122425772
+ سپيده 
سلام من 26 سال دارم تا چند وقت ديگه با دوست پسرم ازدواج ميکنم با مادرش مشکل دارم چون از توجه اي که پسرش بم داره حسادت ميکنه و از اينکه پسرش قراره براي هميشه با من باشه ميترسه و براي همين بامن خيلي بد رفتار ميکنه بي توجه اي پسرش و با بد رفتاري با من جبران ميکنه نکته جالبش اينه که من خيلي بهش توجه ميکنم و براش هديه ميخرم و بهش احترام ميزارم ولي نتيجه نميده ميشه منو راهنمايي کنيد که چه کار کنم؟
پاسخ

سلام بابيام كوتاه نميشه با اين شماره تماس بگيرين09197029539
+ parinaz 
سلام من سه سال پيش با يه پسري که کارآموزوکالت بودازدواج کردم همسرم بچه اول خانواده است وخيلي به مادرش وابسته است وهم مادرش به شوهرمن ،روزي ده دفعه بايدتلفني باهم صحبت کنن درضمن محل کارشوهرم نزديک خونه مادرشه روزي يکبارهم بايدهمديگروببينن،اين کارباعث شده که چيزايي که من نميخوام خانوادش بفهمن را همسرم لو بده، وباعث دخالت خانوادش بشه اين وضع اوايل خيلي عذابم ميداد اما الان تونستم باهاش کناربيام ولي باز خيلي وقتهاناراحت ميشم ازکاروکرداري شوهرم وهم خسته. نميدونم چيکارکنم که وابستگيشون کمتربشه.اگه ميتونيدکمکم کنيد.ممنون
پاسخ

مخالفت با چنين آدمهائي بر لجبازي اونها مي افزائد....با گذشت زمان و ورود بچه به زندگيتان تا حدي اين حل مي شود...
+ سي سي 
هشت ماهه ازدواج کردم. خيليا وقتي ازدواج ميخوان بکنن خانوادشون اجازه نميده زياد با هم رفت و امد داشته باشن تا همو بشناسن اما خانواده من به اين که بايد همو بشناسيم اعتقاد داشتن. خيلي خنگي مي خواد که وقتي از اول چيزي مورد پسندت نيست انتخابش کني. از اول از خانوادش خوشم نميومد اعتقادم اين بود که بايد اول خانواده طرف و قبول داشته باشي اما حتي براي اعتقاد خودم هم احترام قايل نشدم نميدونم تو ذهن ما جوونا چي پر کردن اول انتخاب ميکنيم بعد ميشينيم فکر ميکنيم. دلم ميخواد همه چي تموم شه . کاش برچسب طلاق رومون نميفتاد
+ neda 
salam matalebeton aliye 22 salame o ba pesari k to daneshgah ashna shodim ezdevaj kardim amma motasefane chon kar nadasht khonevadash dekhalat kardan hra chi k fk konim az lahaze egtesad farhang savad mishe gof kheylllli dar sathe payinan hatta ta onja k harfaye kenaye dar bem migan masalan ma khonamon kargr darim vase karamoon migan khoda nazade az kamaremon mariz bashim natonim kar konim har ki bashe mge geda pol nadari kargr begiri b man che?eyd z zade k biya vasam kare eyd bokon mgam kargar mkhay biyaram man khonamon zarf nemishoram che berese kare khone.bavar konin az daste in bi farhanga khastaaaam dge hatta ta hala y 50000 nadadan vasam boloz bekharan hamash ashghal mkharan entezar ham daran beposham boridam k chikar konam toro khoda rahnamayim konin vase pesaresh khone ejare nemkone k montazere babaye man ejare kone babaye manam omran bezare beram payin shahr nachare k khodesh khone bekhare vagheaaaaan pesar bozorg kardan vase chi hich kari nakardan vasam 500000 dadan vasam halge khardan o bas

ممنون از مطالب خوبتون.خيلي مفيد بود.

من20 سال دارم تازه نامزدي کردم اولين باري که رفتم خونه مادر شوهرم ،خيلي دلشون ميخواست من ظرف ها رو بشورم ولي من خودم و سر گرم کردم و به روي خودم نياوردم .بعدش شوهرم ازم خواست که دفعه ديگه ظرف ها رو بشورم ميگه زشته اگه نشوري حالا چيکار کنم؟


سلام

من خنگم تو اولين برخورد ظرفارو خشک کردم.وي قسمت از رازاموبه خواهرشوهرم گفتم.مادرشوهرم زن خوبيه.دخالت نميکنه نصيحت ميکنه.ولي شوهرم درحضورخانوادش خيلي بهم توهين کرده ي مدت ناخواسته کلمه کثافت افتاده بوددهنم.ب شوخي ميگفتما نگو مادرشوهرم ناراحت شده چون خيلييييييييي روشوهرم حساسن.ي بارم فقط صداموروش بلند کردم بقيه وقتا هر موقع ازش عصبي بودم توخودم ميريختم.ميدنين مشکل بعضي از ماهااينه ک سياست نداريم.من خودم خيلي سادم خيلي ساده.چون باهمه صادقم وفک ميکنم اوناهم بامن صادقن ولي بايد تواين زمونه بدجنس باشي تانخورنت.خواهرشوهرم خيلي درحقم بدي کرده .کاش اينارم ببينن.
ب قول شيداجون کاش ميشدهمه چي از نو شروع شه.
+ شيدا 
عالي بودفقط کاش ميشدهمچي همچي ازنوشروع ميش
+ شکوه 
ممنون از مطالب خوبتون
واقعا اونا رو نميشه عوض کرد
من اعتقاد دارم موقع انتخاب همسر بهتر به خانوادهش خيلي توجه کرد اول خانواده رو انتخاب کنيد بعد همسرتون رو من با همسرم تفاهم کامل داريم اما سايه سياهه خانوادش هميشه رو زندگيه ما تاثير داشته طوري که همسرم از اين موضوع هميشه احساسه ضعف و ناراحتي ميکنه علت اصلي مشکلاتمون هم اختلاف فرهنگي و پايين بودن سطح سواد در خانواده همسرمه که باعث شده نا خواسته رفتارهايي رو انجام بدن که موجب رنجش من و حتي خيلي وقتها رنجش خود اعضايه خانوادشون بشن ومتاسفانه اصلاح نا پذيرن
منم اکثر اوقات تحملشون ميکنم وبعضي وقتا هم ازشون يه مدت فاصله ميگيرم تا اعصابم براي مدتي اروم باشه
کاش در انتخاب خانواده همسرم دقت بيشتري ميکردم
+ ندا 
مفيد بود ممنونم
   1   2      >