سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رایحه ظهور زنجان
 

همایش:

"انتخاب عاقلانه زندگی عاشقانه"

با حضور حجت الاسلام والمسلمین مستشاری

زمان"25 اردیبهشت ماه ساعت 17

مکان" سالن دارالقرآن کریم استان زنجان



نوشته شده در تاریخ جمعه 90/2/16 توسط rayehezohur

* آیا در اسلام چیزی تحت عنوان بسته شدن بخت یا چیزی به این مفهوم داریم؟ چون من چند دعا را در چند جا دیده ام که درباره آن گفته شده که برای باز کردن بخت دختران است. در علوم غریبه هم چنین مسایلی داریم؟ لطفا توضیح دهید.

* آیا در اسلام چیزی تحت عنوان بسته شدن بخت یا چیزی به این مفهوم داریم؟ چون من چند دعا را در چند جا دیده ام که درباره آن گفته شده که برای باز کردن بخت دختران است. در علوم غریبه هم چنین مسایلی داریم؟ لطفا توضیح دهید.

گرچه سحر، جادو و بسته شدن بخت واقعیت دارد ولی غالب آن چه امروزه در میان مردم در این باره شایع است، بى‏اساس مى‏باشد و اکثر کسانى که به این امور مى‏پردازند کلاه بردارانى هستند که از این طریق قصد اخاذى و پر کردن جیب خود را دارند

سحر و جادو و بسته شدن بخت از نظر قرآن کریم و احادیث واقعیت دارد. به این امر در آیه 102 سوره بقره و 4 سوره فلق اشاره شده است. از این آیات و برخی روایات استفاده می شود که برخی از سحرها واقعا اثر گذارند. همچنان که آیه 102 سوره بقره می فرماید: مردم سحرهایی را فرا می گرفتند که میان مرد و همسرش جدایی می افکند.

علامه طباطبایی در وجود داشتن چنین اموری می فرمایند: «... در این میان افعال خارق العاده دیگری است که مستند به هیچ کدام از سبب از اسباب طبیعی و عادی نیست، مانند خبر دادن از پنهانی ها و مانند ایجاد محبت یا دشمنی و گشودن گره ها و گره زدن ها و خواب کردن و احضار و حرکت دادن اشیاء با اراده و از این قبیل کارهایی که مرتاض ها انجام می دهند که به هیچ وجه قابل انکار نیست، یا خودمان بعضی از آنها را دیده ایم و یا برایمان آن قدر نقل کرده اند که دیگر قابل انکار نیست».

تأثیر تکوینی سحر به اذن خداوند:

یکی از اصول اساسی توحید، این است که همه قدرت ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه می گیرد، حتی سوزندگی آتش و برندگی شمشیر بی اذن فرمان او نمی باشد. منتها مفهوم این بیان مجبور بودن افراد در کار خود نیست.

توضیح این که: جهان آفرینش، جهان اسباب و مسببات است. البته برخی سبب ها مادی است و برخی غیر مادی است. اراده حکیمانه خداوند بر این تعلق گرفته است که هر پدیده و حادثه ای از علت ویژه خود صادر گردد و درعین حال، نظام علت و معلول ها همگی به خدا منتهی شده و از او قدرت و نیرو می گیرند. او است که سبب را می آفریند و به آن قدرت و نیرو می بخشد و آن را برای ایجاد معلول ویژه خود آماده می سازد. در حقیقت مؤثر واقعی، در تمام نظام جهان یکی است و نظام جهان که به صورت اسباب و مسببات جلوه گری دارند، همگی از او استمداد گرفته و به او منتهی می شوند (اصالت روح، ایت الله سبحانی، ص 241، مؤسسه امام صادق).

در تأثیر سحر و جادو نیز وضع چنین است. خداوند متعال با قدرت خویش، چنین اراده و نیرویی را در افراد به ودیعت نهاده است. انسان ها با بهره گیری از این اراده و تقویت آن می توانند به کارهای شگفت انگیزی دست زنند. برخی مانند اولیای خداوند از آن نیرو و در مسیر مناسب، استفاده می کنند و عده ای دیگر، با سوء استفاده از آن به کارهای ناشایست اقدام می کنند؛ پس، در واقع اصل وجود این نیرو در نهاد آدمی از آن خداوند و به فرمان او است، منتها چگونگی بهره گیری از آن به عهده خود انسان نهاده شده است و او در چگونگی بهره گیری از آن مسؤول است

گاهی خواستگار کم است و یا برخى افراد، به خاطر عدم وجود این تناسب، پس از خواستگارى، پى‏گیرى نمى‏کنند و شما گمان مى‏کنید بخت شما بسته شده است. پس این هم مى‏تواند یکى از عوامل جور نشدن باشد و نه بسته شدن بخت. بنابراین حل نشدن مشکل ازدواج مى‏تواند ریشه در عوامل و علل فوق داشته باشد. گرچه نمى‏خواهیم بگوییم سحر و جادو و بستن بخت، هیچ گونه واقعیتى ندارد، ولى از طرف دیگر نمى‏توان مطمئن بود که مورد و مشکل افراد ریشه در همین مسئله دارد. وجود نیروهایى نظیر آن چه از سحر و جادو ناشى مى‏شود، به مقتضاى نظام دنیا مى‏باشد. در این نظام، تزاحم بین زشتى‏ها و پلیدى‏ها وجود دارد و همچنان که انسان‏هاى شیطان‏صفت و زشت‏کار وجود دارد، جن‏هاى پلید و آزار دهنده نیز وجود دارد؛ ولى باید توجه داشت که غالب آن چه امروزه در میان مردم در این‏باره شایع است، بى اساس است و بیشتر به افکار روانى، تخیلات، سوءظن‏ها، توهمات و مشکلات واقفى موجود در رفتار و اعمال آنها مربوط است و اگر بر فرض موردى پیدا شد که سحرى در کار بود، مى‏توان از راه‏هاى زیر براى بطلان آن استفاده نمود:

1. استعاذه به خداوند و خواندن سوره‏هاى فلق و ناس.

2. خواندن و نوشتن آیات 75 تا82 سوره یونس و همراه داشتن آن.

3. دعا و تضرع به درگاه خداوند.

4. درخواست دعا از اولیاى واقعى خداوند.

5. صدقه دادن.

دعا براى فراهم شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد ترغیب خداوند است چرا که قبل از اقدامات شخصى و تصمیم گرفتن بر اساس فهم و شناخت فردى به خداوند روى آورده و از او خیرخواهى نموده‏اید و از اوهدایت جسته‏اید لذا در روایات متعدد حضرات ائمه(ع) ما را به دعا کردن و نماز خواندن براى دست یافتن به یک ازدواج موفق توصیه و سفارش نموده‏اند. کافى است با حسن اعتماد و قلب پاک رو به درگاه الهى آورید و دعا کنید. توجه شما را به روایت زیر جلب مى‏کنیم:

از امیرالمؤمنین نقل شده که هر کس قصد ازدواج داشته باشد دو رکعت نماز گذارد در هر رکعت پس از حمد سوره یاسین بخواند پس از اتمام نماز حمد و ثناى پروردگار گذارد.

افزون بر این، دو دعا را نیز زیاد بخوانید در قنوت نماز و بعد از هر نماز، در سجده و یا هر وقت دیگر:

1. « اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بطاعتک عن معصیتک خدایا مرا بی نیاز کن با حلالت از حرامت و با فرمانبرداریت از نافرمانیت». برخی از بزرگان توصیه کرده اند این دعا 114 مرتبه در یک مکان مقدس مانند مسجد یا زیارتگاه خوانده شود.

2. «رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر ؛ خدایا! بی تردید من به خیری که تو بر من فرو می فرستی نیازمند و محتاجم (قصص، آیه 24)

قرآن مجید می فرماید که وقتی موسی گرسنه و تنها و بی سرپناه این دعا را خواند به لطف خدای عالی حضرت شعیب دختر خود را به سوی او فرستاد و او را به دامادی برگزید.

ان شاء الله دعاهای قرآنی برای همه ما مفید بوده و ظرفیت استفاده از آنها را داشته باشیم همچنین دعای معراج و نادعلی برای گشایش همه گرفتاری ها از جمله مشکل شما مفید است. از ائمه معصومین(ع) در این باره روایات متعددی داریم که ما در این مجال به یک مورد آن اشاره می کنیم:

امام صادق(ع) به ابوبصیر می فرمایند: هرگاه خواستی ازدواج کنی ابتدا دو رکعت نماز بجا بیاور سپس حمد و سپاس خداوند نما و بعد:

«اللهم انی ارید ان تزوج، اللهم فاقدر لی من النساء اعفهن فرجا، و احفظهن لی فی نفسها و فی مالی، و اوسعهن رزقا و اعظمهن برکه، و اقدر لی منها ولدا طیبا تجعله خلفا صالحا فی حیوتی و بعد موتی»؛ خداوندا! من می خواهم ازدواج کنم، خداوندا! برای من پاکدامن ترین زنان را مقرر فرما و کسی که خویشتن دار از همه نسبت به خود و نگهداری کننده ترین فرد در مالم باشد، که به واسطه آن نفسم (حالم) و مالم محفوظ بماند، کسی که فراخ ترین روزی و بیشترین برکت را در زندگی داشته باشد، و از وی برای من فرزندی طیب در نظر بگیر که جانشینی شایسته در حیات و ممات من باشد.

خواندن نماز امام زمان(ع) ودرخواست از آن حضرت هم مفید است.

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/11/10 توسط rayehezohur

غالبا یک تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوائل جوانی به جشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف هست.

دختران معمولا به خامی تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. غافل از این هستند که در اکثر مواقع این ارتباط دقیقا در جهت عکس این خواسته پیش می رود. چرا؟

چون در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط درازمدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج ندارند. لذا این خلاء را توسط بازی گرفتن یک یا چند دختر با قول ازدواج در آینده ای نامعلوم ، پر می کنند.
از همین جا ریشه بسیاری از شکست های عاطفی و عشقی مشخص می شود. چون از همین آغاز هدف درونی دختر و پسر از این رابطه متفاوت است.
دختری دبیرستان را تمام کرده، یا دانشجو هست، یا شاغل هست و تمام امکانات ازدواج برایش مهیاست. او در درونش به پسری متعهد، با احساس و وظیفه شناس فکر می کند که عاشقانه در کنارش زندگی کند. و چون می خواهد مارک سنتی بودن بهش نخوره، چون نمی خواهد امل باشه، در محل کار، تحصیل، محله یا .... با همجواری که با پسری پیدا می کند کم کم علائمی از خود بروز می دهد و خود را در چنین رابطه احساسی وارد می کند.
در اینگونه شرایط اگر این دختر درست فکر کرده باشد باید آن آقا پسر نیز همین هدف را داشته باشد، لذا بدون نیاز به پنهان کاری و وعده و عید باید با هم و خانواده هایشان در عرض چند روز آشنا شوند و بعد طی مدت آشنایی که کاملا مشخص هست(مثل 10 روز ، 1 ماه ، یا 6 ماه )، همدیگر را بررسی کنند. اما می بینم که در عمل چنین اتفاقی نمی افتد ، چون آقا پسر اصلا به چیزی که فکر نمی کنه ازدواج هست. اما این مطلب را به دختر خانم نمی گوید. چون اگر بگوید من قصدم لذت و ارتباط عاطفی و جنسی و ... هست. رابطه شکل نمی گیرد.

لذا عبارات زیر را می گوید که همه نشان دهنده عدم تعهد، عدم مسئولیت پذیری، نداشتن شرایط ازدواج و ... هست.
1 - به جای فاز منطقی شناخت برای ازدواج ، سراغ فاز احساسی می رود.
2 - با عبارت علاقه ، عشق و احساس شروع می کنه، اما هیچ وقت از آن خارج نمی شود تا به مسائل ازدواج برسه.
3 - از آشنایی با خانواده و والدین دختر طفره می رود و به زمان فردای نامعلوم حواله می کنه
4 - خواهان طول کشیدن آشنایی ، بدون مشخص کردن زمان پایان آشنایی و شروع ازدواج می باشد.
5 - مخفی کاری، مکانهای خاص و خلوت و ساکن را جهت لذتهای عاطفی یا احتمالا جنسی خواهان هست.
6 - معمولا این پسرها بیشتر از اینکه در عمل تعهدی به ازدواج یا مسائل زندگی داشته باشند، در کلام و حرف زدن در مسائل احساسی پیشقدم هستند.
7 - اگر دختران جهت آزمایش به اینها رابطه صمیمی ، لمس یا هم آغوشی در یک مکان خلوت بدهند، اینگونه پسرها به شدت استقبال کرده و این را نشانه عشق می دانند. در واقع این پسرها برای ازدواج و حریم خانواده حرمتی قائل نیستند. اینها کسانی هستند که برای لذت جویی مرزی را بنام عقد زناشویی قائل نیستند. این پسران در عمل می گویند که بدون تعهد همسری شما را لمس و هم آغوش می شوند. و این احتمال به شدت وجود دارد که در آینده هم ، با افراد دیگری بدون عقد و ازدواج همآغوشی کنند. و این یکی از نکات ظریفی هست که ممکن است دختران به آن توجه کافی نداشته باشند.
6 - معمولا این گونه پسرها همیشه در چنته خود خروارها دلیل برای به تاخیر انداخت بحث ازدواج دارند. مثلا
- درسم تمام شود
- سربازی بروم
- شغل پیدا کن
- پس انداز داشته باشم
- شرایط خانواده را آماده کنم
- مخالفت خانواده و فامیل را کم کنم
- مسئله مسکن حل شود
- کسی در خانواده جلو من هست، صبر کن او ازدواج کنه
- امتحان یا کنکورم را بدهم
-و هزاران دلیل دیگر که همگی در یک امر مشترک هستند:

من با تو ازدواج می کنم. و فقط تو را دوست دارم، اما زمانش در آینده هست و نا مشخص هست.
این یعنی تا اطلاع ثانونی و نا مشخص تو را وابسته می کنم. تو را درگیر احساسات می کنم. و در آینده هم هیچ تضمینی برای ازدواج با تو وجود ندارد.



اما اگر دختری می خواهد متوجه شود که چه پسری به ازدواج فکر می کند، باید این را بداند پسری که زمان درس به درس ، زمان کار به کار، زمان سربازی به سربازی فکر می کند یعنی مسئولیتها کارهایش را دارد پس زمان ازدواج هم به سراغ ازدواج می آید. آنهم نه با سر دوانیدن دختر و امروز و فردا کردن و گاهی ماهها و در گاهی اوقات سالها فرد را به دنبال خود کشیدن.
اگر بحث شناخت هست باید از همان اول زمان شروع و خاتمه آن مشخص باشد. چه معنا دارد زمان شروع رابطه مشخص شود ولی زمان خاتمه و نتیجه گیری نامشخص باشد.


پس دختران باید بدانند پسری قصد ازدواج با آنها دارد که ابتدا شرایط ازدواجش را فراهم کرده است.
متعهدانه و بدون مخفی کاری در ارتباط ظاهر می شود.
به جای تمرکز افراطی روی احساسات رابطه، به مسائل ازدواج و شناخت معیارها همت می گمارد.
از آشکار شدن رابطه و در جریان گرفتن خانواده ها بیمی ندارد.



آقا پسرها، احساسات و زمان ازدواج
اما آقا پسرها که شرایط ازدواج ندارند به جای بازی کردن با احساسات دختران و دوستی های دم دستی، چه کارهایی باید بکنند.
آیا به بازی گرفتن زندگی و احساس یک دختر برای پرکردن اوقات فراغت و تنوع بخشیدن به هیجانات شخصی کار صحیحی هست؟
آیا نباید به وقت درس و کار و ....، انرژی خود را به مسائل خود متمرکز کنند تا به وقت ازدواج دارای توانایی لازم اداره زندگی باشند؟

وقتی ما کوچیکتر بودیم از جلوی هر مغازه که عبور می کردیم و چیزی دلمون می خواست ، و یک لنگه پا می ایستادیم و پا به زمین می زدیم و گریه می کردیم که اونو می خواهیم. گریه می کردیم ، التماس می کردیم و خلاصه به هیچ چیزی و کسی هم کاری نداشتیم. نه به قیمتش، نه وقتش ، نه شرایطش.
البته این از خصوصیات کودکی هست. یعنی نسبت به امیال و خواسته ها صبور نیستیم. و نمی توانیم خواسته های خود را به تاخیر بیندازیم. و البته این کار را بزرگترها به اجبار برای ما می کردند. مثلا می گفتند الان وقتش نیست و دست ما رو می کشیدند و می بردند تا سر فرصت به خواسته ما رسیدگی کنند.
اما کم کم که بزرگتر می شویم یاد می گیریم که نیازهای خود را بسته به شرایط به تاخیر بیندازیم. ابتدا مسئله دفع ادرار است. قبلا در زمان نوزادی هر وقت نیاز به دفع داشتیم بدون توجه به موقعیت به نیازمان پاسخ می دادیم. بعدها یاد گرفتیم که صبر کنیم تا شرایط مهیا شود و به دستشویی برسیم.
کمی بزرگتر شدیم یاد گرفتیم که نیاز خوردن و خوابیدن خود را تحت کنترل قرار دهیم. لذا در زمان مدرسه ، یکساعت کلاس را تحمل می کردیم تا به زنگ تفریح برسیم و گرسنگی و تشنگی خود را جواب معقولانه بدهیم.

خلاصه :
ما همین طور که بزرگ می شویم یاد می گیریم که منافع و لذتهای کوتاه مدت را در قالب برنامه ها و مدیریت ها تنظیم کنیم. به نحوی که به لذتهای ماندگار دست پیدا کنیم و به تبعات رنجزای آن گرفتار نشویم. لذا برنامه درسی سخت برای کنکور می ریزیم. نه اینکه طالب رنج درس خواندن باشیم، بلکه یاد گرفته ایم برای رسیدن به اهداف عالی تحصیلی باید میزانی از بی خوابی و عدم استراحت را تحمل کنیم.
اما در خصوص نیاز جنسی و عاطفی اولیه دوران نوجوانی و جوانی هم مسئله شبیه مسائل بالاست. یعنی همانطور که در زمینه های دفع ادار، گرسنگی، تشنگی، برنامه تحصیلی آموخته ایم که تعجیل نکنیم و با توجه به شرایط و تاخیر به زمان مناسب ، نیازهایمان را ارضاء کنیم. در خصوص مسائل جنسی و عاطفی نیز لازم است چنین کاری را انجام دهیم. یعنی تا وقتی که شرایط ازدواج نداریم، سعی کنیم انرژی خود را جهت فراهم کردن شرایط ازدواج و سن ازدواج و ....، تمرکز دهیم.
اگر شما در انجمن مشاوره ازدواج ، بخش رابطه دختر و پسر گشتی بزنید، متوجه می شوید تمام کسانی که این خویشتنداری و برنامه ریزی در مورد تمایلات جنسی و عاطفی خود ، انجام نداده اند، به مرور با فراهم کردن زمینه های وابستگی و تبعات شخصی و خانوادگی آن دچار مشکلات عدیده ای از جمله افسردگی، عصبانیت، فرار از منزل، مشکلات تحصیلی ، خانوادگی، شغلی و حتی در پاره ای از موارد خودکشی شده اند.

با توجه به این مطالب توصیه مشاوران خانواده و ازدواج همواره اینست که قبل از فراهم آمدن شرایط انتخاب و ازدواج خود را درگیر روابط عاطفی ، هیجانی یا جنسی با جنس مخالف (متفاوت)، نکنید. و هر وقت نیز شرایط ازدواج فراهم آمد باز برای شناخت کامل بیشتر روی شناخت معیارها متمرکز شوید نه احساسات انفجاری و خام.

نتیجه:
1- فراهم آوردن شرایط ازدواج
2 - بررسی شناختی دقیق معیارها در شخصی که به او علاقه مندیم از طریق رسمی و آشکار

و تا قبل از فراهم آمدن موقعیت ازدواج نیاز است که انرژی خود را روی سایر زمینه های لازم متمرکز کنیم.




نوشته شده در تاریخ شنبه 89/9/20 توسط rayehezohur

مواردی که طی آن ازدواج تجویز نمی شود عبارتند از:

وقتی که دو طرف اختلاف سنی بالای 5 سال داشته باشند،

وقتی که دو طرف اختلاف خانوادگی زیادی داشته باشند (خانواده فقیر و غنی)،

وقتی که سن دو طرف کم باشد؛

وقتی که دو طرف از دو فرهنگ کاملا متفاوت باشند،

وقتی که آینده اقتصادی مرد روشن نبوده و احتمال بهبود نباشد،

وقتی که اختلاف عملی و تحصیلی فاحشی داشته باشند و خصوصا این که زن تحصیلات بیشتری نسبت به مرد داشته باشند

وقتی که یکی از طرفین اختلال شخصیتی داشته باشد،

وقتی که یکی از طرفین یا هر دو معتاد به مواد مخدر یا الکل باشند،

 وقتی که عدم تجانس ژنتیکی داشته باشند و رابطه خویشاوندی نزدیکی بین آنها برقرار باشد و نظایر آن.

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

سوال :

سلام

من پسری 28 ساله -تحصیلات لیسانس-علاقمند به ادامه تحصیلم شغلم کارمندی است عاشق دختری 18 ساله که دوره پیش دانشگاهی را می گذراند شدم از نظر خوانوادگی با هم اختلافی نداریم از نظر زیبایی در حد کمال هستند یعنی بعد از ایشان کسی به این زیبایی نمی تونم داشته باشم تنها مشکل من این اختلاف سنی است .خودش می گوید مهم نیست من را راهنمایی کنید که چطور بفهمم به بلوغ کامل فکری رسیده؟ از چه روشی بفهمم که دیدگاه هایش به اندازه اختلاف سنی زیاد نیست؟ ایشان نیز علاقه به ادامه تحصیل دارند.از نظر من ایرادی ندارد ولی آیا بعدا به صورت واقعی مشکلات تحصیل کردن در زندگی تاثیر دارد نمی تونم از فکرش بیرون بیام خلاصه بگم روشی یا سوالاتی که باید بپرسم را بگید که این درک را بدست بیارم ایشان از نظر فکری تفاوت داشته باشیم لطفا جواب من را بدهید ممنون

 

جواب :

سلام

اصل اینه که تناسبهای لازمه فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری رو داشته باشید و خصوصیات مثبتی که هر کدوم مورد نظرتونه در دیگری باشه و طرف مقابل رو عاقلانه بخاطر نقاط مثبت پسندیده باشید نه صرفا زیباییش

اگه اینا مناسب باشه اختلاف سن معمولا چندان مشکل ساز نیست مگر اینکه طرفین حرف هم رو نفهمند و یکی از نظر دیگری - به لحاظ افکار و رفتار و علایق و سلایق- بچه باشه، یا یکی احساس کنه طرف درکش نمی کنه، و خلاصه در زمان صحبت کردن احساس کنند که از دو نسل هستند و با هم قرابت فکری ندارند، و در یک کلام به نظرشون برسه که اختلاف دیدگاه هاشون به حدیه که از نظر فکری با هم راحت نیستند

این مساله ربط چندانی هم به بلوغ فکری نداره چون بلوغ فکری هرکس در هر سنی به اندازه خودشه لذا ممکنه که در حد خودش بلوغ فکری داشته باشه اما شما بخاطر اختلاف سن احساس کنید افکارش بچه گانه است در حالی که اگه با یه پسر 20 ساله صحبت کنه ممکنه اون اصلا چنین احساسی بهش دست نده ، بنا بر این ملاک همونیه که عرض کردم که شما و او در برخورد کردن با همدیگه - صرف نظر از علاقه - چه احساسی دارید

در مورد تحصیلش هم عرض می کنم این به توافق شما با هم بستگی داره که چه طور در این زمینه مشترکا تصمیم می گیرید البته نباید از روی احساس قول بدید که زندگیتون بعدا به مشکل بخوره پس به طور مطلق موافقت نکنید که یه وقت تحصیل ایشون سبب مختل شدن زندگی بشه یعنی بهش بقبولونید که اگه تحصیلش به زندگی لطمه بزنه به طور موقت متوقفش کنه تا  در زمان مناسب دوباره شروع کنه

موفق باشید

 

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

سوال :

سلام

دختری 25 ساله دانشجوی ارشد چند سال پیش به پسری از اقواممان تقاضای ازدواج کردم ولی پاسخ منفی شنیدم بعدا فهمیدم او نامزد کرده بود(البته من از دید دیگران دختری با حجب و حیا هستم و حتی ان زمان مادرم از اقدام من مطلع بود)تا اینکه بعد دو سال نامزدیش به هم خورد ولی من علی رغم علاقه ام فقط به خدا توکل کردم و قصد انجام اشتباه پیشین را نداشتم 1 ماه پیش در کمال نا باوری sms او را دیدم که از من خواست که جهت ازدواج بیشتر با روحیات هم اشنا شویم ولی من پیشنهاد دادم که بهتره از همین الان رسمی بشه اما گفت اگه سریع رسمی شه همه اقوام مطلع شده ورسمیت پیدا می کنه و ما فرصت شناخت از هم را نداریم و افرادی هم هستند که قصد بر هم زدن ان را دارند من کاملا با نظرش موافق بودم البته او مخالفتی با مطرح شدن این موضوع با خانواده ام از سوی من نداشت در 2 جلسه اول نقاط اشتراک زیادی یافتیم اما در جلسه 3 ابراز کرد چون احساس می کند گذشته اش برای من معضل شده و شنیده که من حرفهایمان را به فردی از اقواممان انتقال داده ام دچار تردید در ادامه راه شده اما در جلسه 4 علت اصلی تردید را مسئله ای که مربوط به خودش است عنوان کرد و گفت با من مشکلی نداردهر چه از او علت را خواستم چیزی نگفت الان منتظر جواب نهایی او هستم که ایا قادر به کنار امدن با مسئله اش هست.احساس می کنم تحقیر شده ام باید چه کار کنم

 

جواب:

سلام

به هر حال این حق هر دختر و پسری است که زمان انتخاب حق نه گفتن رو هم برای خودشون و هم طرف مقابلشون محفوظ نگه دارن پس این درست نیست که اگر یک طرف عقب کشید طرف دیگه احساس کنه تحقیر شده مگر اینکه خودش کاری کنه که این طور بشه مثل اینکه ملتمسانه درخواست کنه که طرفش ترکش نکنه اما در صورتی که عزت مندانه برخورد کنه و خودشو کوچک نکنه، با صرف عقب کشیدن طرف مقابل تحقیر نمی شه

لذا برای اینکه احساس نکنید که تحقیر شدید در صورتی که عقب کشید شما هم بدون تامل عقب بکشید و به راحتی خدا حافظی کنید

موفق باشید

 

 



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

 

 

سوال :

سلام

راستش خواستگاری دارم که از هر نظر عالیه از نظر اخلاقی تحصیلی ایمان مسایل مادی و خلاصه هرچی بگید بیش از حد خوبه ولی مشکل اینجاست که کامل کچله هیچی مو نداره حتی یک تار مو. راستش الان من 30 سالمه درسته که موقعیت من هم از هر نظر خوبه و تقریبا همپای این اقا هستم ولی از طرفی اگر ردش کنم میترسم همیشه مجرد بمونم حتی اگه هم اینطور نباشه نمی دونم کسی پیدا میشه همپای این اقا باشه یا نه. اگر هم قبولش کنم حرف بقیه ازار دهنده است مسلما خیلی مسخره میکنن و به اذیت و سرکوفت زدن میرسه.چکار کنم؟ میترسم بعد ازدواج موضوع موهاش بیش از حد برام جدی بشه. چکار کنم؟

 

جواب :

سلام

دو مساله رو باید از هم تفکیک کرد اول اینکه نظر شما چیه و دوم اینکه دیگران چه طور برخورد می کنند اونی که مهمه اولی است یعنی اینکه شما در موردش چی فکر می کنی و اینکه ایا اونو می پسندی یا نه و با وجود مو نداشتنش دلت می خواد همسرش بشی یا نه؟ اگه این طوره به نظر من مشکل دوم قابل حله

پس مهم اینه که تو اونو بخوای، اگه این طور باشه یقین بدون که بعد ازدواج از این نظر مشکل پیدا نمی کنی چون با توجه به اینکه شرایط دیگه اش خوبه، بعد ازدواج هرچه می گذره رابطه تون بهتر می شه و حتی بعد یه مدت این مساله برات کاملا عادی می شه

اما در مورد برخورد دیگران هم عرض می کنم باید دید اون دیگران کی هستن اگه بستگان نزدیکت باشن لازمه قبل ازدواج با اونا صحبت کنی و به هر صورت راضیشون کنی که از جانب اونا حرف یا رفتار بدی نشنوی یا نبینی و باصطلاح عقبه پشتیبانت رو باید محکم کنی که از تو و شوهرت در مقابل دیگران دفاع کنند البته اینو مسلم بدون که اگه اونا قبول کنند در مقابل دیگران حتما از شوهر تو دفاع خواهند کرد

البته اگر از برخورد غیر نزدیکانت می ترسی لازمه که در این زمینه طوری محکم و حق به جانب برخورد  کنی که اصلا کسی جرات نکنه در مورد شوهرت حتی به صورت شوخی هم چیزی بگه، یعنی اگه کسی به صورت شوخی هم در مورد شوهرت چیزی گفت باید خودتو گرفته نشون بدی و یا چیزی بگی که اونا حساب کار خودشون رو بکنن و به خودشون بگن که فلانی از این که در مورد شوهرش حرف بزنید ناراحت می شه و اگه جلوی شوخی کردنشون رو گرفتی بدون که به صورت جدی حرفی نخواهند زد، ولی اگر برخورد خجالت امیز داشته باشی و هی بترسی که کسی چیزی بگه این حالت روحی تو سبب می شه که نتونی از حرف زدنشون پیشگیری کنی یا اگه چیزی گفتند نتونی خوب دفاع کنی

پس برخورد خوب یا بد دیگران به خودت بستگی داره که اجازه چنین کاری رو بدی یا نه و برای اینکه خوب و محکم بتونی برخورد کنی به این مطلب توجه کن که بی مو بودن سر درسته که یک نقیصه است اما عیب نیست عیب اون چیزیه که بخاطر رفتار بد خود انسان ایجاد می شه مثل اخلاق بد اما بی مو شدن یک نفر دست خودش نیست که کسی بر او عیب بگیره پس کسی که چنین ادمی رو مسخره می کنه در حقیقت خودش انسان حقیر و کوچکیه و هنوز رشد عقلی پیدا نکرده که بین عیب و نقیصه فرق بذاره درست مثل کسی که انسان بی چشم رو مسخره کنه که مسلما از کم فهمی خودشه

یک دلیل خوب بر این مطلب اینه که خیلی از ادمها هستند که مو ندارند - مثل دکتر فرهنگ که گاهی تلویزیون نشونش می ده- اما در عین حال مورد احترام در جامعه هستند و هیچکس این حالت اونا رو عیب نمی بینه

پس اگر کسی خواست به شما در این مورد حرفی بزنه شما با توجه به این مواردی که عرض کردم به جای اینکه خجالت زده بشید به او و عقل او نگاه تحقیر امیز کنید که هنوز عقلش نمی رسه که بفهمه نقیصه های بدنی انسانها نشونه بد بودنشون نیست بلکه این عیوب رفتاری مثل تمسخر کردنه که قیافه انسانی اونا رو زشت می کنه پس اونی که مسخره می کنه در حقیقت خودش بده و به جای اینکه به بدی خودش توجه داشته باشه نقیصه بدنی دیگری رو بد می دونه

اگر با این فکر به این طور افراد نگاه کنید مطمئن باشید که نه تنها از حرفشون ناراحت نمی شید بلکه با یک نگاه عاقل اندر سفیه بهشون خواهید گفت که واقعا براتون متاسفم که چقدر بچه گانه برخورد می کنید چون تنها این بچه ها هستند که ممکنه کسی رو که مثلا مو نداره مسخره کنند

موفق باشید  



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

سوال:

سلام

خواستگاری دارم که قدش خیلی کوتاهه و خانواده من ایشان را به خاطر همین کوتاهی قد قبول ندارندمن با آنها در این مورد خیلی صحبت کردم ولی آنها می گویند تو از روی احساسات تصمیم میگیری و خیلی زود ازاین ازدواج پشیمان میشوی و نمیتوانی حرف مردم را تحمل کنی گاهی وقت ها وقتی این را میشنوم بدتر میترسم که بعد ازدواج نتوانم حرف دیگران راتحمل کنم واقعا توی دوراهی گیرکردم ازطرفی ایشان تمام معیارهای من دارند و میترسم که از دستشان بدهم از طرف دیگر صحبت های خانواده ام مرا می ترساند خواهش میکنم راهنماییم فرمایید به نظر شما گفته های خانواده ام درست است؟اگه درست نیست چگونه میتوانم نظرشان را عوض کنم. خیلی خیلی ممنون از راهنماییتان

 

جواب :

سلام

ملاک اینه که اختلاف قد شما به حدی نباشه که توی چشم بزنه و هرکجا قدم می ذارید تابلو باشید این مقدار اختلافه که ممکنه مشکل ساز بشه یعنی ممکنه دیگران با نگاهها و حرفاشون شما رو ازار بدن و شما نتونید تحمل کنید البته اگر شما خیلی حساس نباشید و براتون مهم نباشه بازم این مساله چندان مشکل ساز نمی شه

ولی اگر اختلاف شما این مقدار نیست مثل خیلی زن و شوهرهای دیگه می شید که اختلاف قد دارن و بدون مشکل با هم زندگی می کنند

بنا بر این اگر مخالفت خانواده شما بخاطر اینه که معتقدند اختلاف شما بیش از حد زیاده ، این مساله قابل بررسی است و شما از نظرات دیگر اطرافیانتون کمک بگیرید و اگه اونا هم تایید کردند که همین طوره در صورتی که فکر می کنید نخواهید تونست نگاهها و حرفهای کنایه امیز رو تحمل کنید ردش کنید

اما اگه از حرف دیگران براتون اثبات شد که اختلاف شما تابلو نیست یا خانواده تون اذعان می کنند که اختلاف قد شما خیلی زیاد نیست اما اونا حساسیت خاصی در این زمینه دارند در صورتی که می دونی اگه قبول کنی اونا هم حرفی ندارن و حرف یا برخورد ناراحت کننده ای نخواهند داشت در این صورت می تونی قبول کنی و بدون دغدغه باهاش ازدواج کنی چون اگه در این شرایط قبول کنی بعد ازدواج که عشقتون شدیدتر و بایدارتر می شه حتما پشیمون نخواهی شد

موفق باشید



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

سلام

پسری هستم 28 ساله که به خواستگاری دختری رفتم که خیلی هم دوستش دارم . ناگفته نماند که از قبل نیز با هم درارتباط بودیم و هربار من از او تقاضای ازدواج میکردم با اینکه او نیز به من علاقه مند بود تقاصای منو رد میکرد. اما بعداز اینکه به طور رسمی به خواستگاریه او رفتم او نامه ای به من داد که در آن نوشته بود . حاضر هست با من ازدواج بکنه اما از رابطه جنسی متنفره و این امر آزار دهنده ای براش محسوب میشه و دلیل رد کردن تقاضاهای من رو هم این علت بیان کرده. او از من خواسته درصورتی که این شرطش رو بپذیرم که با اون رابطه جنسی نداشته باشم با من ازدواج خواهد کرد. اون با من هیچ مشکلی نداره و خیلی هم بهم علاقه داره . علت اینکارش چیه نمیدونم. دختر فوق العاده پاکدامن و سالمی هم هست. لطفا منو راهنمایی کنید که چیکار کنم


جواب :

سلام

تمایل به رابطه جنسی امری طبیعی است و اگه کسی تنفر داشته باشه نشون دهنده اینه که مشکلی وجود داره یعنی ممکنه به علتی از این کار زده شده باشه یا اینکه کلا به قدری سرد مزاج باشه این کار براش بد جلوه کنه لذا - با توجه به اینکه رابطه جنسی یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی که ارتباط زن و شوهر رو بسیار محکم می کنه - لازمه که قبل ازدواج در این مساله باید با متخصص مشورت کنید و اگه تونستید مشکلش رو حل کنید ازدواج کنید

موفق باشید



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur

سلام

من ? سال پیش با پسری آشنا شدم تو این مدت من و اون کاملا از روى هم شناخت پیدا کردیم. من ?? و اون ?? ساله شه . مهندسِ الکترونیک و شاغل به صورت قراردادیه مشکلم با اون اینه که میگم بیا واسه خواستگارى اون میگه من ? ماه دیگه با خانواده ام صحبت میکنم و براى عید میاییم خواستگارى .من بهش میگم حتما ? یا ? ماه طول میکشه تا خانواده ها براى تحقیقات برن من هرچه قدر میگم بیا زود میگه الان شرایطشو ندارم، شما می گید چه کنم؟

 

جواب :

سلام

اگه اومدنش حتمیه اشکال نداره به نظر من بهتره چند ماه باقی مونده رو صبر کنید و در زمینه اومدنش هم اصرار نکنید چون اولا اصرار شما معلوم نیست اثری داشته باشه و ثانیا حتی ممکنه باعث بشه از ارزش شما پیش او کاسته بشه بخاطر اینکه فکر کنه شما شرایطش رو درک نمی کنید و ثالثا: اگه خیلی اصرار کنید شاید فکر تجدید نظر در زمینه ازدواج با شما به سرش بزنه بخاطر اینکه شاید به خودش بگه دختری که الان این قدر با اصرار می خواد منو به کاری که فعلا نمی تونم انجام بدم وادار کنه ممکنه در زندگی با اصرارهای غیر منطقیش برای من اسباب دردسر درست کنه، لذا این چند ماه رو با صبوری پشت سر بگذارید تا به امید خدا در اینده نزدیک ازدواجتون سر بگیره

موفق باشید



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 89/8/20 توسط rayehezohur
<      1   2   3   4   5   >>   >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • آی تی ایران
  • قالب میهن بلاگ
  • ضایعات
  • انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس