سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رایحه ظهور زنجان
 

 وقتی که خودتان را با اطرافیان‌تان مقایسه می‌کنید، فکر می‌کنید عاقل‌ترین زوج جهان هستید. از نظر شما خیلی از آن‌ها اشتباهات ساده اما وحشتناکی را مرتکب می‌شوند که شما از آن پرهیز می‌کنید و از این‌که خودشان از اشتباهات‌شان باخبر نیستند، تعجب می‌کنید. جالب است بدانید که همین اطرافیان پراشتباه نیز در مورد شماهم چنین قضاوتی می‌کنند. آن‌ها به اشتباهات ساده اما وحشتناک‌تان نگاه می‌کنند و همان جملات را در ذهن‌شان مرور می‌کنند. برای این‌که این موضوع را بهتر درک کنید و دست از گفتن جملاتی که در عین سادگی زندگی مشترک‌تان را ویران می‌کنند بردارید، چند نمونه از گلایه مردان خوشبختی را برای‌تان مطرح می‌کنیم که احتمال دارد زندگی عاشقانه‌شان همین روز‌ها از هم بپاشد.

مرد بی‌اعتماد به نفس، مرد مرده است

علی 38 سالش است. 7 سال است که با همسرش ازدواج کرده و معتقد است که زندگی‌شان را با عشق شروع کرده‌اند و هنوز هم یکدیگر را دوست دارند اما در زندگی خوشبخت آن‌ها هم مسائلی وجود دارد که موجب رنجش و بحث می‌شود. او معتقد است همسرش هیچ عیب بزرگی ندارد اما با گفتن بعضی حرف‌ها، آرامش زندگی‌شان را به هم می‌ریزد و اعتمادبه‌نفس او را از بین می‌برد. او نمی‌گوید که حق با همسرش نیست و اشتباهی را مرتکب نمی‌شود بلکه می‌گوید:«اگر همسرم با این جملات به من حمله نکند حاضرم به اشتباهاتم اعتراف کنم و تمام تلاشم را برای جبران کردن‌شان انجام دهم.» اگر می‌خواهید که عشق‌تان ابدی باشد، جملاتی که علی را آزار می‌دهد و موجب دعوا در زندگی مشترک‌شان می‌شود را بخوانید و از آن‌ها پرهیز کنید.

 تقصیر تو بود

 بعضی وقت‌ها، اوضاع اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های مربوط به آن، وضعیت تحصیلی بچه‌ها و مشکلات‌شان  یا خیلی مسائل مربوط به خانه، آن‌طور که باید پیش نمی‌رود. ما هم طبق عادت می‌خواهیم که گناه نامساعدبودن شرایط را به گردن یک نفر بیندازیم و از این طریق ذهن‌مان را آرام کنیم اما نباید فراموش کنید که در جریان زندگی مشترک، هزاران کار ممکن است آن‌طور که انتظار دارید پیش نرود؛ تصمیم‌گیری‌ها درست از آب در نیاید یا اتفاقات غیر‌مترقبه آرامش‌تان را به هم بریزد. اما حتی اگر واقعا این اتفاقات به‌ دلیل اشتباهات همسرتان افتاده باشد، باز هم باید بدانید که سرزنش‌کردن هیچ‌چیزی را درست نمی‌کند و البته رابطه میان شما را سرد‌تر و پر‌تنش‌تر خواهد کرد.

 هزاربار گفته بودم...

به‌نظر ما اعتماد کنید؛ این 4 کلمه می‌تواند همه چیز را از هم بپاشد و البته باید بگوییم که در یک رابطه عاشقانه و سرشار از اعتماد، این 4 کلمه اصلا جایی ندارد. هیچ احتیاجی نیست که گفته‌های‌تان را به همسرتان (آن هم با این لحن) یادآوری کنید و به او بگویید که در چه مواردی حق با شماست و در چه مواردی او اشتباه کرده است. اگر فکر می‌کنید که نیاز است این حرف‌ها را دوباره به زبان بیاورید، بهتر است در روزهای بعد و در یک موقعیت آرام‌تر و آن هم بدون سرزنش‌کردن و اشاره به خراب‌کاری‌های همسرتان، این نکات کلیدی را به او گوشزد کنید.

 چرا تو همیشه...؟

 همه آدم‌ها نقاط ضعف و قوتی دارند و حتی بعضی‌ها نقاط ضعف زیادی دارند. قطعا همسر شما هم بی‌عیب و نقص نیست اما بیش از حد تکیه‌کردن روی نقاط ضعف و عادی شمردن نقاط قوت، شما را با مشکل بزرگی روبه‌رو خواهد کرد. اگر رفتارتان را به همین شکل ادامه دهید، به‌تدریج این نقاط ضعف در او پررنگ‌تر و قوی‌تر خواهند شد و ویژگی‌های مثبتی که به‌نظرتان عادی بوده‌اند هم به مرور کمرنگ‌تر خواهند شد. شاید همسرتان فرد قدرتمند و شگفت‌انگیزی نباشد اما شما با این کار در عرض مدت کوتاهی او را به یک فرد ضعیف و ناتوان و همین‌طور بی‌اعتمادبه‌نفس تبدیل خواهید کرد.

حس افتخار را از او نگیرید

محمد 42 سالش است. او 18 سال است که با همسرش زندگی می‌کند و یک دختر و یک پسر هم حاصل ازدواج‌شان است. آن‌ها زندگی خوبی دارند اما از همان 18 سال پیش تا امروز، یک موضوع محمد را آزار می‌دهد و همسرش هم به هیچ طریق حاضر نمی‌شود که آن را ترک کند؛ این عادت گاهی اوقات فاصله زیادی بین آن‌ها می‌اندازد و موجب می‌شود تا چند روز رابطه‌ای سرد و همراه با دلخوری میان‌شان حاکم باشد. محمد معتقد است که همسرش تاکنون خیلی سازگار بوده و اگر این مشکل‌ها بین‌شان پیش نمی‌آمد، هیچ جای دلخوری در زندگی‌شان وجود نداشت. اگر شما هم‌چنین عادتی دارید، بهتر است قبل از آن‌که کار زندگی‌تان به جای باریک بکشد، فکری برای از بین بردنش بکنید.

 مادرم حق دارد بداند...

بیان جمله، «به‌خاطر فلان کار از تو دلخورم» در جمع، گفتن راز‌های خانوادگی یا نقدکردن همسرتان و ایرادگرفتن در کار‌هایش، آن هم در مقابل دیگران، یکی از مواردی است که کمتر مردی می‌تواند تحملش کند. طبیعی است که شما به‌عنوان یک زن و شوهر گاهی دعوای‌تان بشود و گاهی هم به‌شدت از کار‌های یکدیگر عصبانی شوید اما نصیحت دوستانه ما این است که بگذارید موضوعات خصوصی، ‌خصوصی باقی بمانند، پس در همان چند ساعتی که در مهمانی یا مقابل دیگران هستید، به هر زحمتی که هست خودتان را کنترل کنید و بعد از آن، هرچه می‌خواهید را به همسرتان یادآوری کنید و تا گرفتن یک نتیجه مشترک با هم بحث کنید.

 فلانی این کار را کرد اما تو نتوانستی

مرد‌ها از این‌که با فرد دیگری مقایسه شوند بیزارند. این موضوع موجب می‌شود که احساس مردانگی و قدرت‌شان خدشه‌دار شود. آن‌ها دوست دارند همیشه برای شما مهم‌ترین و توانمند‌ترین شخص باشند و وقتی می‌شنوند که شخص دیگری (حتی در یک موضوع کوچک) از آن‌ها قدرتمند‌تر است و شما هم می‌دانید که مردتان به اندازه آن شخص توانمند نیست، همه‌چیز در ذهن‌شان به‌هم می‌ریزد. شما فکر می‌کنید که فقط یک مثال ساده زده‌اید اما او فکر می‌کند که از هرکسی در ذهن شما کم‌اهمیت‌تر است و این‌که شما حسرت زندگی‌ای را می‌خورید که او نتوانسته و نخواهد توانست که برای‌تان بسازد.



نوشته شده در تاریخ شنبه 93/1/16 توسط rayehezohur

خطای اول  :

شما میتونید همسرتون رو تغییر بدین  !

شما نمیتونید همسرتون و یا هرکسی تو این دنیا رو برای موضوعی که میخواهید تغییر بدید. این رو به ذهنتون بسپارید که تنها کسی که میتونید تغییر بدید خودتون هستید  !

شما خودتون میدونید که چه همسری رو میخواید؟ همه میدونند...  اما سوال مهمتر اینه که   " چه زنی میتونه همسری با خصوصیاتی که شما دوست دارید رو جذب کنه؟ شما باید چطوری باشی؟ چطوری حرف بزنی؟ نگرش شما نسبت به اون چیه؟ میزان صبرتون چقدره؟ رفتارتون چطوریه؟

 

خطای دوم

صمیمت=همانندی

شاید شما با دوستان خودتون شباهت های زیادی رو پیدا کنید ، اما همسرتون با اون ها فرق میکنه. همسرتون طور دیگه ای حرف میزنه، طور دیگه ای لباس میپوشه و از همه مهمتر اون نظر  متفاوتی از رمانتیک بودن در زندگی زناشویی داره  !

صمیمیت با همسرتون به این معنا نیست که شما باید سلایق یکسانی داشته باشید و یا روشهای یکسانی رو در زندگیتون به کار ببرید. اون شریک زندگی شماست. اون نباید مثل دوستانتون باشه تا شما احساس خوبی در زندگی داشته باشید  .

صمیمیت در زندگی مشترک وقتی اتفاق میافته که شما تفاوت های همدیگرو بپذیرید و به این تفاوت ها احترام بزارید. به همسرتون فضایی بدین تا همونی باشه که هست، و شخصیت خودتون رو هم در عین حال حفظ کنید  .

مثلا زمانی که با هم هستید و شما تمایل دارید در خونه بمونید ولی همسرتون دوست داره برید بیرون. مهم با هم بودنه و این جزییات خیلی مهم نیست. میتونید نظر اون رو اعمال کنید و برید بیرون و هردوتون از اینکه با هم هستید لذت ببرید  .

 خطای سوم :

چیزی که برای والدینتون موثر و عملی بوده برای شما هم موثر خواهد بود

خیلی خوبه اگه والدینتون زندگی ای داشتن که شما دوست دارید ازش پیروی کنید. تا بحال شنیدید که میگن هر زنی شبیه مادرشه؟  درسته که شاید شما خیلی شبیه به مادرتون باشید ولی باید بدونید که همسر شما با پدرتون بزرگ نشده که بخواد انعکاسی ازشخصیت اونو داشته باشه! اون با پدر خودش بزرگ شده!!!

وقتی که ازدواج کردم خیال میکردم منم مثل مامانم مثل قرقره تو آشپزخونه میتونم کار کنم. مادر من طوری بود که میتونست 50 تا کارو باهم به عهده بگیره. اما من مثل مادرم نبودم... تا 6 ماه بعد ازدواجم سعی میکردم ثابت کنم که مثل مادرم هستم فقط به این خاطر که میخواستم همسرم ازم راضی باشه همونطور که پدرم از مادرم راضی بود. اما م از یه فاکتور خیلی مهم غافل بودم، در نتیجه همسرم اوقاتی رو میتونست با من باشه رو داشت از دست میداد. در ضمن اون پدر من نبود.

ماه ها طول کشید تا همسرم بهم گفت که اون یه زن میخواد نه یه آشپز! حتی من وقتی همسرم در آشپزخونه بهم کمک میکرد احساس بی عرضگی میکردم چون مادرم همونطور که داشت چند نوع غذا درست میکرد قندهارو هم مکعب مکعب ریز میکرد!!!

راه های زیادی وجود داره تا شما بتونید متوجه بشید که زندگی شما با زندگی پدر و مادرتون فرق داره



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/7/28 توسط rayehezohur

_ رابطه جنسی :

این مسئله همواره یکی از مهمترین مسائل مشکل ساز بین زن و مردهاست.فردی که میل جنسی بالایی دارد همواره فرد مقابل خود را به خاطر میل جنسی کمتر سرزنش می کند. این مسئله به دو طرف فشار وارد می کند و اگر در طولانی مدت برای آن راه حلی پیدا نشود منجر به جدایی زناشویی و نهایتا جدایی عاطفی بین آنها خواهد شد. هر دو طرف در زندگی احساس ناامنی و حسادت می کنند و از زندگی زناشویی شان رضایت حاصل نمی کنند.

راه حل :

به یک مشاور خانواده مراجعه کنید.

_ پول :

مهمترین مشکل بین زوج های امروز “پول” است. یک طرف م یخواهد پول را خرج کند و طرف دیگر می خواهد آن را پس انداز کند. یک طرف خوب پول در می آورد و دیگری نه و.

راه حل :

اگر زوج ها بتوانند یاد بگیرند که با یکدیگر برنامه ریزی کنند این مسائل بوجود نخواهد آمد. به عنوان مثال ،می توانند مقداری از پول را خرج و باقیمانده را پس انداز کنند.در ضمن ، بار مالی خانواده نباید بر دوش یک نفر باشد.

_ مسئولیت پذیری :

یکی از طرفین به نظافت و مسائل خانه اهمیت زیادی داده و دیگری هیچ اهمیتی برای این موضوع قائل نیست.

راه حل :

اگر همسرتان به تمیزی و نظافت خانه اهمیتی نمی دهد از او طلب کمک کنید. صراحتا از او درخواست کنید که به شما کمی کمک کند تا بتواند در حس مسئولیت پذیری نسبت به تمیزی و نظافت خانه مشترک تان با شما شریک باشد.

 

_ تربیت فرزندان :

این مسئله نیز یکی دیگر از مهمتریم مسائلی است که بین زن و شوهر ها اختلاف ایجاد می کند. هر کدام از آنها سعی می کنند فرزندشان را مطابق با نظر و روش خود تربیت کنند.

راه حل :

توصیه می کنیم حداقل یکسال قبل از تصمیم به بچه دار شدن در مورد روش های تربیتی کودکان تان با یکدیگر گفتگو کنید. روش های خود را بیان داده و دلیل هر کدام را برای دیگری توضیح دهید. و سعی کنید در آخر با یکدیگر به یک نتیجه مشترک برسید.

 

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/3/4 توسط rayehezohur

   حجت الاسلام شهاب مرادی برای زوجهای جوان چهره‌ای آشناست. روحانی که با رویکردی متفاوت به مشکلات خانواده‌های نوپا می پردازد. 

  * طلاق یکی از دغدغه‌های اصلی این سالهاست، می خواهیم بدانیم چه اتفاقی افتاده که در فاصله زمانی سالهای 75 تا 85 نرخ طلاق دو برابر شده است؟

- افزایش برخی آمارها نگران کننده است. نرخ طلاق در سال گذشته 2.9 دهم درصد افزایش داشته است این در حالی است که نرخ ازدواج تنها 2دهم درصد رشد داشته است. نسبت ازدواج به طلاق 6 به یک است یعنی از هر 6 ازدواج یکی به طلاق ختم می شود. حالا باید دید از این تعداد چقدر دچار طلاق عاطفی هستند؟ چند در صد گرم زندگی می کنند و زندگی با نشاطی دارند؟ و کودکانشان بی آنکه نگرانی جدایی مادر و پدرهایشان را داشته باشند به خواب می روند. این ها نگرانی های جدی ما است. مسائل زیادی بر گرمی کانون خانوادگی تاثیر می گذارد مثل مسائل سیاسی. بد اخلاقی های سیاسی و اجتماعی نقش زیادی بر روابط خانوادگی دارد. باید برای این موضوعات فکری کرد. طلاق یک مسئله است. مسئله ای که منشا فشار روانی و استرس است و تبعات سختی به دنبال خود دارد. خصوصا مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است. خانواده ای که دخترشان در 19 سالگی به خانه بخت رفته و 6 ماه بعد طلاق گرفته است تحت فشار روانی قابل توجهی است، حتی خواهر و بردارهای این افراد هم تحت فشار هستند. سال گذشته 137 هزار خانم طلاق گرفته اند یعنی 137 هزار آقا،137 هزار خانواده و اگر بچه داشته باشند به تعداد آنها خانواده های درگیر این مسئله شده اند. سبک زندگی شان دوباره تغییر می کند.

مسئله زنان و کودکان درموضوع طلاق امری جدی است، هرچند این بدان معنی نیست که مردان بعد از طلاق مسئله ندارند.اما مسائل خانمها و بچه ها در قصه طلاق یپیچیده تر است.

  * دلیل افزایش این جدایی ها چیست؟ 

- بسیاری از طلاق ها قبل از انتخاب همسر قابل پیش بینی است یعنی ما می توانیم تشخیص دهیم این دختر و پسر اگر ازدواج کنند ازدواج موفقی ندارند. یکی از خردمندانه ترین راه ها این است که بچه های ما انتخاب همسر را یاد بگیرند. انتخاب درست همسر هم ملزوماتی دارد.

* واین ملزومات چیست؟ 

ــ آنها باید هیجاناتشان را بشناسند که نمی شناسند. باید روش مدیریت هیجاناتشان را بلد باشند که بلد نیستند. بزرگ ترهایشان نیز بلد نیستند. جوانهای ما قبل و بعد از ازدواج باید مهارت های یک زندگی سالم را یاد بگیرند.

* به نظر می سد در رابطه با این آموزش ها به شدت مشکل داریم؟ 

- دقیقا، اشکال در نظام آموزشی است. بچه ها برای چه به مدرسه می روند؟ اصلا آموزش و پرورش برای چیست؟ پدر و مادر بچه را می فرستند مدرسه، هزینه می کنند یا دولت هزینه اش را می دهد که این بچه برود دیپلم بگیرد و بعد برود دانشگاه که چه بشود هدفش چیست. اینکه تنها یکسری محفوظات یاد بگیرد. می روند مدرسه که دین و اخلاقشان، روح و روانشان سالم تر شود، ای بسا که آسیب هم می بینند. هدف آموزش چیست؟ انگار در آموزش یک هدف جدی داریم و آن رسیدن به شغل استنه زندگی بهتر.

  

 

* خانواده چقدر در این آموزش نقش دارد؟

- باید نقش داشته باشد اما ندارد چون خانواده خودش نیاموخته و نمی تواند آموزش بدهد. اغلب خانواده ها سواد کافی در خصوص مسائل دینی و تربیتی ندارند .اگر هم بلد باشند یا مرعوب نسل بعد هستند و یا با منطق کنار رفتن پرده حیا و به عبارت مصطلح تر "پرروشدن بچه ها" از آموزش منصرف می شوند.

انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد.

* برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مد نظر قرار داد؟

- انتخاب همسر به یک مجموعه ای از مهارتها نیازدارد به طور مثال فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد. وقتی انتخاب همسر انجام شد. تعامل و تفاهم . بعداز عروسی باید کاملا خوش بینی حاکم باشد. خودخواهی برود، فداکاری جایگزین آن شود. زیرا توجه به مسائل "خودم" جایش قبل از ازدواج است. بچه ها قبل از انتخاب همسر کاملا ایثارگر هستند اما بعد از انتخاب همسر می پرسند پس خودم چی؟ 

* مهارتهایی که می گویید زن و مرد باید در حین زندگی بدانند کدامند؟

ــ مثال می زنم ،خانمی به اشتباه به همسرش شک می کند. مثلا نام "آقای"فرزانه را در تلفن همراه او می بیند، می رود در تمام فامیل این موضوع را پر می کند. بعد متوجه می شود این یک شوخی از سوی شوهرش برای یکی از همکارانش است. حالا همه فامیل این موضوع را می دانند و در هر فرصتی از او می پرسند کی از شوهرت جدا می شوی و او نیز برای آن که آبرو شوهرش بازگردد مجبور است موضوع را برای همه توضیح دهد. این بر می گردد به نداشتن مهارت در حل مشکلات. ما باید مهارت زندگی مشترک را بلد باشیم. اما نکته اصلی این است که این مهارت باید در کجا فرا گرفته شود. چه موقع در مدارس به ما کار گروهی یاد داده اند، مثلا گفته اند با هم انشا بنویسیم.

دقت کنید ما در ورزشهای تیمی ضعیف هستیم . سالهای سال است ما نتوانسته ایم کار حزبی کنیم. اگر امروز در کشور تمام آدم های سیاسی در مورد اصول قانون اساسی با هم همدل باشند واقعا شرایط ما در داخل و خارج همین گونه می ماند. همه ما در یک سیستم کار یاد گرفته ایم .همه ما لجبازی را بهتر از رفاقت یاد گرفته ایم. مردم نفرین را بهتر بلد هستند یا دعای در حق همدیگر را؟ بیشتر بلدند حرف هایی بزنند که همدیگر را آرام کنند یا حرفی بزنند که جگرش هم را آتش بزنند؟. در جمع بچه مدرسه ای ها بچه ها بیشتر همدیگر را کنف می کنند یا همدیگر را تشویق می کنند؟. ما چون کار گروهی را بلد نیستیم بعد از ازدواج می گوییم ما یکی شدیم نه این اشتباه است. شما یکی نشده اید. شما دو نفر هستید که یک خانواده را تشکیل داده اید که این خانواده هویت دارد.

اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.

* به جز این دلایل، یکی از مواردی که سبب ایجاد اختلاف میان زوجهای جوان می شود، دخالت والدین یا دخالت دوستان و اطرافیان است، در این خصوص چه راهکاری را باید در نظر گرفت؟

- اولین ضرورت خانواده نوپا درک استقلال است یعنی بدانند خودشان یک خانواده هستند، مثل خانواده پدر و مادر همسرشان، چه طور آنها را مستقل می دانند این احساس استقلال را در خودشان هم داشته باشند. دوم این که مناسبات و ارتباطاتشان را با سایر خانواده ها تنظیم کنند. تنظیم نوع رابطه با دیگران بسیار مهم است.

ببینید اسلام یک میزان مشخص و ثابت برای روابط معین نمی کند. یک جا می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش حتی به اندازه یک سلام، در جای دیگر می گوید با نزدیکانت در ارتباط باش به اندازه نوشیدن یک لیوان آب، یعنی می گوید قطع رابطه نکن. خط قرمز، قطع رحم و قطع رابطه است. کیفیتش می شود کم و زیاد شود ولی نباید قطع شود.

نکته بعد این است که همه انسان ها می بایست ارتباط خودشان را با خانواده اصلی شان که در آن نقش فرزند را دارند حفظ کنند و حقوق واجبی که در قبال پدر و مادر و برادر و خواهرشان به عهده دارند را انجام دهند. این وظیفه است، یعنی باید به عنوان خانواده نوپا یک مناسباتی را با خانواده های اصلی شان داشته باشند و زن و شوهر جوان تمرین کنند تا مناسبات خانواده نوپا را با خانواده همسرشان تنظیم کنند یعنی کمک همسرمان باشیم درنیکی به والدینش.اما باید دقت کرد که همه اینها با حفظ استقلال خانواده باشد. یعنی وقتی خانواده ما کاری را برای خانواده خودش یا خانواده همسرش انجام می دهد یک خانواده مستقل این کار را انجام داده نه پسر برای پدرش یا دختر برای والدینش. این مطلب جای خودش بحث دارد و می بایست در این خصوص خیلی مهارت ها و خیلی آموزه ها آموزش داده شود.

* بهترین زمان برای ورود بچه ها به زندگی زناشویی، چه زمانی است؟ 

ــ بهتر است بگویم مدیریت زمان بچه دار شدن. این موضوع تحت تاثیر باورهای گوناگونی است که در خانواده ها شکل گرفته است. مثلاً باور اینکه فرزند مزاحم خوشی و تفریح زوج است و یا اینکه فرزند ما را به ادامه زندگی مجبور می کند و ما شاید بخواهیم از هم جدا شویم و یا ...شاید به جای اینکه ما به افراد تقویم بدهیم، بهتر است باورهایشان را اصلاح کنیم که بچه موجب برکت در زندگی شماست. رسول خدا به بچه های شما مباهات می کنند و اینکه فرزند، مزه زندگی را شیرین تر و مفهوم خانواده را بهترمی کند. مفاهیمی از این دست باید به باور تبدیل شود و وقتی به باور تبدیل شد در کنار برخی مهارتها و آموزه ها قرار بگیرد. مثلاً علوم پزشکی می گوید که بارداری بالای 35 سال ریسک بالایی دارد. این یک آموزه است که اگراین مطلب را لحاظ کنند بعد خودشان می توانند برنامه ریزی و زمان بندی کنند.      منبع : خبرگزاری مهر



نوشته شده در تاریخ شنبه 90/12/27 توسط rayehezohur

دوستان گرامی جهت مشاوره می توانند به آدرس الکترونیکی  mohammadi1904@yahoo.com  مراجعه نموده وسئوالات خود را مطرح کنند. البته در قسمت نظرها نیز می توانید سوالات خود را مطرح نمایید.

 



نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/7/25 توسط rayehezohur
   1   2   3   4      >
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک

  • آی تی ایران
  • قالب میهن بلاگ
  • ضایعات
  • انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس