1. مقدار حرف زدن = مقدار شنیدن
2. بحث برای اثبات یک مطلب نکنید مگر برای کشف انعطاف پذیری فرد
3. هیچ ابهامی نباید بماند یا در آن جلسه یا در جلسات بعد روشن شود
4. اجازه ندهید با جواب کلیشه ای رد شوند و سوال های ریز تری بپرسید
a. مثلا: خانم میپرسند: "هدف شما در زندگی چیست، و میخواهید به کجا برسید؟"
آقا جواب میدهند: " سعادت، آرامش، خوشبختی و تربیت بچه های خوب"
این جواب به هیچ دردی نمیخورد و هیچ نتیجه ای را حاصل نمیکند. هیچ نتیجه ای را !!!
حالا خانم باید بپرسد؟
1."سعادت و خوشبختی به چه معنی؟ شما سعادت را در چه چیزهایی میدانید؟"
2."چه مسائلی سبب آرامش شما در زندگی میشود. شما وقتی میخواهید آرام شوید، چه میکنید؟"
3."تربیت بچه های خوب برای شما چقدر اهمیت دارد؟ آیا این جزء اهداف اصلی شما در زندگی است؟"
4."در دیدگاه شما خوب بودن چه شاخصه هایی دارد؟"
آقا جواب میدهند:
"سعادت و خوشبختی در خدمت به مردم و اجتماع است و اینکه آدم احساس کند به وظایفش عمل کرده، و پیش خدای خود سرافراز باشد." و "البته تریت فرزند برای من خیلی اهمیت دارد" و تمام.
خوب این جواب هم تقریباً به هیچ دردی نمیخورد، شما که نمیخواهید کتاب بنویسید میخواهید همسر انتخاب کنید. این جواب یعنی دور زدن سوال.
4. "خوب خدمت به مردم و اجتماع از نظر شما چگونه محقق میشود؟(از طریق فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، اینکه صبح تا ظهر پشت میز در اداره بنشینیم، اینکه شب و روز نداشته باشیم تا کاری از اجتماع پیش رود؟ یا متعادلتر از اینها . مقصود خود را تبیین کنید)"(البته شما مسائل درون پرانتز را عنوان نکنید بگذارید او گزاره مورد نظر خود را از اعماق وجودش استخراج کند و نه از کلام شما)
5. "شما تا بحال برای خدمت به اجتماع چه گامهایی در زندگی برداشته اید؟"
6. "وظایفی که از آنها صحبت میکنید و با انجام آنها پیش خدای خود سرافراز هستید چه هستند؟"
7. "گفتید تربیت فرزند خیلی اهمیت دارد یعنی اگر فردا بچه دار نشدیم چه میشود؟ همه دار و ندار اهداف شما تربیت فرزند است یا تربیت فرزند برای هدف دیگری صورت میگیرد که اگر بچه هم نباشد هنوز آن هدف پا برجاست؟"(بنده برای اینکه شما منظورم را بفهمید زیاد توضیح میدهم شما نباید، تا این حد جواب را در سوال بیاورید)
8. "تازه جواب سوال 2 چه شد؟"
1. اول سوال از اصول بعد جزئی شدن
a. مثلاً اگر کسی در جواب هدف شما از زندگی چیست، بگوید کسب دانش و موقعیتهای اجتماعی بالا و ... ولی در روند سوالات مشخص شود که خوب درس نمیخواند، اوقات فراغتش را به بیهودگی و بدون برنامه میگذراند، همت بالایی در انجام کارهای بزرگ ندارد، تا بحال هیچ کار بارز و شاخصی انجام نداده، خوب میتوان گفت که هدفی که ایشان ذکر کرده فقط یک موجود ذهنی است که در زندگی آینده احتمالی شما با ایشان، تبلوری نخواهد داشت.
b. ابتدا باید چارچوبها و محدوده نقشه وجود طرف مقابل در ذهن شما ترسیم شود و سپس به سوالات ریز برای درک جزئیات بپردازید
c. سعی کنید مفاهیم را به زودی به طرف مصداق ها و مثالهای عینی بکشانید، و با طرح مسئله فرد را در موقعیت قرار دهید. موقعیت هایی که هر روز در زندگی خانوادگی افراد پیش می آید و زوجین نسبت به آن واکنش احساس، فکری یا رفتاری نشان می دهند.
i. سئوالات در خصوص مسئولیت پذیری و انجام وظایف فرد: ما نمی پرسیم آیا شما مسئولیت پذیرید یا نه ، ما سئوالات دقیقی را نسبت به زندگی قبلی فرد طرح می کنیم که در صددیم که آیا فرد مسئولیت پذیر بوده است یا نه ؟ مثلا: شما در چه تاریخی سرباز شدید، کی به سربازی رفتید؟ آیا غیبت هم داشتید؟
ii. سئوالتی در مورد ثبات فکری و احساسی فرد مثلا با سئوالتی متوجه شوید که آیا او شغل عوض کرده است؟ رشته تحصیلی خود را جابجا کرده؟ آیا با دوستان هر چند وقت یکبار قطع رابطه می کند؟ آیا به تناسب سنش چه چیزی اندوخته ؟
iii. انعطاف پذیری مثلا: اگر ما آماده شده ایم به یک مسافرت راس ساعت 18 برویم، ناگهان تلفن زنگ می زند و یکی از اقوام که از شهرستان آمده اند، خواهان آدرس دقیق منزل ما هستند که به میهمانی ما بیایند، در این هنگام شما چه کار می کنید؟
iv. تقسیم وظایف و نقش زن و مرد: شما می توانید با مثالهایی کارهایی را که در خانواده هست را مطرح کنید و از طرفتون بخواهید بگوید چه کسی این کارها را باید انجام دهد. خرید، تصمیم گیری، کارهای منزل ، نگهداری بچه ، ادامه تحصیل، تفریحات و ....
v. مسائل اقتصادی خانواده: این بند هم باید با سئوالات ریز و جزئی همراه باشد. مثلا میزان خرجی که برای جشن عروسی در نظر دارید و نوع تالار آن را مشخص کنید؟
درآمدهای زن و مرد چگونه در خانواده هزینه می شود؟ تصمیم گیرنده کیست؟
i. میزان استقلال یا وابستگی فرد: مثالهایی فرضی بزنید که مثلا شما دوست دارید در شهر دیگری زندگی کنید، نظر او را جویا شوید؟-- سئوالهای فرضی مطرح کنید که مادر و پدر شما یا مادر و پدر وی توصیه ای به شما دارند، شما باید چگونه با آنها برخورد کنید.-- یا سئوالهایی از این قبیل: فکر می کنید هر چند روز یکبار باید به خانواده هایمان یا اقوام خود سر بزنیم؟
i. صفات شخصی و روانی: افسردگی، پرخاشگری، اضطراب، وسواس، سوء ظن، زودرنجی، کج خلقی، تنهایی، ترس ها، سابقه های بستری و درمان و .... جزء مهمترین مسائلی هست که باید بررسی شود،( شاید بررسی این بند یکی از ضرورتهایی هست که دختر و پسر باید به روانشناس مراجعه کنند). اما اگر خودشان قصد بررسی داشتند باید نشانه های این اختلالات را بشناسند، و با سئوال و دقت در نشانه ها و علائم این اختلالات پی به مشکل ببرند. همچنین صفاتی مثل خسیس بودن( حسابگر)، ولخرج بودن( دست و دلباز)، بی خیال (اجتماعی بودن )، منزوی و بی علاقه به تفریح، (اهل تفکر و مطالعه بودن)، پیگیر بودن( سمج)، سهل انگار نبودن( سخت گیر نبودن)و ....، جزء مسائلی هست که می تواند با مثالهای عملیاتی پرسیده شود. فراموش نکنید در سئوالات باید معادل مثبت صفات را که در پرانتز قرار دادم بپرسید، چون ممکن است فرد موضع بگیرد. مثلا شما به فرد بگوئید شما بیشتر حسابگر هستید یا دست و دلباز ؟ تا فرد هر کدام را انتخاب کرد احساس بدی نداشته باشد.
i. مسائل اعتقادی و اخلاقی: این سئوالات را بر اساس آنچه خود هستید، باید طراحی کنید، اگر به مواردی اعتقاد ندارید، باید با طرح سئوالهای متناسب و ریز بررسی کنید که فرد مقابل در این زمینه در تعارض با شما نباشد مثل مسئله حجاب که توضیح دادم. مثلا آیا وقتی ما در دورن و در دلمون خدا را قبول داریم و رفتار خوبی داریم ، حتما باید دقیقا نمازمان را هم سروقت بخوانیم، حالا اگر نخواندیم مشکلی پیش می آید؟-- آیا آرایش خانم بیرون از منزل مشکلی ایجاد می کند؟--آیا شما هم با این موافقید که خانمها برای بیرون رفتن از منزل باید از شوهرانشان اجازه بگیرند؟--چه وقت می شود دروغ گفت؟ دروغ مصلحتی چیه؟ چند تا مثال از دروغهای مصلحتی؟
i. دوستان: سئوالاتی از این قبیل چند تا دوست صمیمی دارید؟ ( تعداد زیاد آن نشانه برونگرا بودن و تعداد کم آن نشاندهنده حساسیت ، زودرنج بودن و درونگرا بودن هست)--- کدام دوستت صمیمی هستید و او چه خصوصیت جالبی داره؟( پیش بینی اینکه اگر بخواهی در آینده خیلی خوب در کنار آن طاقت بیاوری باید چنین باشی)--- با کدام دوستت ارتباط کمتری داری ، یا خوشت نمی آید، چه صفاتی داره؟ ( مهم از این نظر که اگر چنین هستی، در زندگی با این فرد مشکل دار خواهی شد)
i. خانواده فرد: سئوالات دقیق از خصیصه های مختلف خانواده و تعلقات آنها ، تحصیلات، فرهنگ، شغل ، و فرزندان دیگر خانواده که ازدواج کرده اند و نحوه ارتباط عروسها و دامادههای آنها با خانواده
i. برنامه تفریحات، سرگرمی و برنامه ها برای ارتباطات درون خانواده: شما باید متوجه بشوید همسر آینده شما، خانواده را فدای کار می کند، یا کار را فدای تفریحات و خوشگذارنی می کند یا ....
سئوال در مورد تفریحات قبلی او نیز به شما نموداری از روش او را ارائه می دهد.
i. رشد اجتماعی فرد: زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درک می کند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند . او درک می کند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
ii. مباحث دینی و اعتقادی: هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ، ایمان ، حجاب و .... حمایت می کنند . ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می کنند. یکی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد. یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ، دیگری میگوید مگر خانه ما ، کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.
1. جواب در متن سوال نباشد
1. سعی کنید برای امتحان صداقت چند سوال مهم را تحت چند عنوان مختلف با فواصل زمانی بپرسید
a. 1- انتظارات شما از بنده به عنوان همسر آینده شما چیست 2-"نقش اصلی همسر شما در زندگی مشترک چه باید باشد و در ادامه" نقشهای فرعی به نظر شما چیست" 3." معیارهای انتخاب همسر از نظر شما چیست" 4." چرا میخواهید ازدواج کنید" جواب همه این سوالات یک چیز باید باشد، و یا چند چیز ولی با اولویتهای یکسان.
b. توجه کنید که هر انسانی در درون خود یک نظام فکری دارد، که همان نظام فکری (ولو سکولار) مبنای عمل وی میباشد. لذا اگر طبق این نظام درونی به سوالها پاسخ دهد همه چیز مرتب و هماهنگ است
c. در طول جلسات به تکرّر و گونه های مختلف سوالات را بپرسید تا هر گونه اشتباه و یا مخفی کاری آشکار شود.
1. برخی از سوالات را بصورت معکوس بپرسید، تا نظر واقعی طرف مقابل برای شما روشن شود
a. مثلا شما دوست دارید که همسرتان زیاد با دوستانشان ارتباط نداشته باشد" شما با دوستانتان ارتباط مستمر و خوبی دارید؟ " بعد اگر با خوشحالی مثبت جواب داد، شما با اندکی اشتیاق بپرسید" خوب ارتباطاتتان چگونه است؟"
b. طوری باشد که احساس نکند که شما دورش زده اید
1. اگر طرف مقابلتان از جواب سوال شما طفره رفت، سوالتان را به همان شکل در جلسات دیگر یا به طرز دیگری در همان جلسه بپرسید
1. اینطور نباشد که ابتدا نظر خود را بگویید بعد نظر او را بشنوید
1. باید مراقب عدم تعادل شخصیتی باشیم که این امر از طریق توجه به 5 عامل امکانپذیر است: 1- فرد در سن انتخاب باشد، 2- زندگی متعادلی داشته باشد، 3- نظارت والدین بر زندگی فرد وجود داشته باشد، 4- رشد عقلانی کافی داشته باشد، 5- استقلال فکری داشته باشد
1. بیشتر گزینه های نامناسب برای ازدواج افرادی هستند که اختلال شخصیت دارند
1. توجه به مدیریت زمان