رمانها، اشعار و جملاتِ عاشقانه، زندگی خیالی و مجازیای را به تصویر میکشند که گرچه زیبا است اما ابدا در دنیای بیرونی قابل تحقق نیست. حتی زیبائیِ وصل و فصلهای پر فراز و نشیب عاشقانهها در پلانها و دیالوگهای فیلم نیز محصول تخیلاتِ غیرواقعیِ فیلمنامهنویسی است که خود اذعان دارد تجربهی استمراری چنین زندگی عاشقانهای در دنیای واقعی ممکن نیست.
مخاطبانِ قالبهای متنوع متون، طرحها و فیلمهای عشقی، از یک سو مشتاق تجربهی عاشقانههای مجازی هستند و از سوی دیگر، زندگی روزمرهشان به زیبائی آن عاشقانهها نیست و فرسنگها با تصویرهای رسم شده در رمانها، اشعار، فیلمها، نقاشیها و عکسهای عاشقانه و فانتزی فاصله دارد؛ فاصلهای که بوجودآورندهی اضطراب، افسردگی، اندوه، حسرت و ناامیدی در عرصهی فردی و عامل انزوا، گوشهنشینی و ترس از مواجهه با حقائق در عرصهی اجتماعی میشود. به عنوان مثال، نشانههای مزبور در بین کسانی که صاحبِ وبلاگهای عاشقانه هستند، کاملا مشهود است.
بسیاری از جوانانِ مبتلا به عاشقانهها بخاطر تأخیر در ازدواج، با "همسر رؤیایی" خود زندگی میکنند و همین موضوع، منشأ سختپسندی آنان در همسرگزینی است؛ زیرا هیچکدام از گزینههای پیشرو، منطبق با ملاکهای رؤیایی تخیلات وی نیست. چنین اشخاصی اگر اقدام به ازدواج کنند، باید با مشکلاتِ زیادی دست و پنجه نرم کنند. چرا که گاهی ذهنیت عشق به "همسر رؤیایی" پاکناشدنی است و کم نیستند جوانانی که دورانِ عاشقانهی دوستی با جنس مخالف را شیرینتر از ارتباط با همسر میدانند.
دوستداران عاشقانهها، عمدتا چشمانتظارِ زندگی رؤیاییِ پس از ازدواج هستند. اما در واقع، حتی با ازدواج نیز رؤیای شیرین آنان تعبیر نمیشود و فروپاشی، بنیان چنین خانوادههائی را تهدید میکند. زیرا کسی که چارچوب ذهنیاش را با فضای مبالغهآمیز عاشقانهها بسته است، دچار نوعی طغیانِ عشق میگردد. نمکِ عاشقانهها، عطشِ عشق و تمایل به داد و ستد عشق را آنقدر زیاد میکند که هیچ همسری قدرت ارضاء و مهار چنین عشقِ پر حرارتی را ندارد. علاوه بر اینکه دنیای تخیلیِ عاشقانهها، هیچگاه در دنیای واقعیِ بعد از ازدواج محقق نمیشود.
غیر متدینین، این عشق رؤیاییِ کاذب را با تصویر و فیلم به نمایش در میآورند؛ متدینین به دلیل محدودیتهای شرعی بجای تصویر، از جملات و اشعارِ عاشقانه استفاده میکنند. غافل از اینکه اولا متون عاشقانهی بی مخاطب، ترجمهی مکتوب همان تصاویر و فیلمهای عاشقانهای است که همه به نامشروع بودن آن معترفند؛ و ثانیا متنِ مکتوب، از این جهت خطرناکتر است که با آنجمله، هر کس به سلیقهی خود زیباترین تصاویر رؤیایی را میسازد و ساعتها با همسر رؤیایی خود خلوت میکند. و این یعنی یک خلوت ذهنی با نامحرم که از جملات عاشقانه و رمانهای عشقی ایجاد میشود.
واژهی فرانسویِ رمان، به معنای بیانِ مکتوبِ تخیلات ذهنی است. این سبک نوشتاری که از ابداعات قرون وسطائی مسیحیت است امروزه مخاطبانِ زیادی را به خود اختصاص داده است. رمانهای عاشقانه و بطور کلی قالبهای متنوع عاشقانه، سبک ارائهی محتوایشان، ابتذال و معاشقه بین دو جنس مخالف است. چرا تصاویر و فیلمهای سراپردهی زن و شوهر به ویترینِ جامعه منتقل میشود؟ و چرا اشعار و عباراتی که اختصاص به زندگی خصوصی زن و مرد دارد، باید به روایت قلم درآید و دیگران آنرا بخوانند؟
عشقورزی به همسر، زیبا است؛ اما نه به آن زیبائیای که در عاشقانههای مکتوب و مصوّر به نمایش در میآید. عاشق واقعی کسی است که بجای فرو رفتن در تخیلات، عشق به همسر را مقدمهی عشق به خدا قرار دهد و عشقبازیهای مرسوم را با خدا انجام دهد. فرو رفتن اینچنینی به تخیلات، "هبو"ی عشق به خدا است و نوعا خطر این میرود که زیبائی عشق خدا را دفن کند. شاید دلیلِ کممحبتیِ دین اسلام به شعر و شاعری ـ که عنصر تخیل، رکن آن است ـ ، ناظر به این جنبه باشد: "گمراهان، از شاعران پیروی میکنند؛ چرا که آنان در هر وادی سرگردانند؛ مگر آندسته از شاعران که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آوردهاند".[1]
برگرفته از نوشته وبلاگ عاشقانه ها به نویسندگی سید محمد مهدی صدری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] مضمون آیات 224 تا 227 سورهی شعراء