من یک ماه پیش خواستگاری داشتم که اولش ازش خوشم نیومد ولی بعد از اینکه چن بار باه صحبت کردیم بهش علاقمند شدم تا اینکه من بهش جریان نامزدیه قبلیمو گفتم (عقد نبودم و بعد از مدتی هم از طرف من بهم خورد) من به نیت صداقت در زندگی این جریان رو بهش گفتم و اون هم گفت که اشکال نداره و چیز مهمی نیست ولی بعد از اون جریان دیگه تماس نگرفت
الان یه خواستگار خوب دارم که چون محبت خواستگار قبلی تو دلمه و همش بهش فکر می کنم و جریان نامزدیه قبلیم منو رنج می ده تو رو خدا راهنماییم کنین
جواب :
سلام
اول از همه عرض می کنم به این خواستگار در مورد خواستگارهای قبلی چیزی نگید که بد دل می شه
بعدش در مورد اینکه گفتید محبت خواستگار قبلی در دل شما است و شما رو رنج می ده عرض می کنم ناراحتی شما ممکنه به یکی از دو علت زیر باشه:
اول اینکه ممکنه رنج شما بخاطر این باشه که یاد خوبیاش میفتید و از اینکه بهش نرسیدید ناراحت می شید، اگه این باشه رنج شما ربطی به ازدواجتون نداره و اگه ازدواج هم نکنید بازم تا یه مدت باید این رنج رو تحمل کنید منتها ازدواج می تونه در کم کردن رنجتون کمک کنه تا زودتر فراموشش کنید و دلتون راحت بشه خصوصا اگه عشق شدیدی بین شما و همسرت به وجود بیاد
دوم اینکه امکان داره ناراحتی شما به این دلیل باشه که دو خواستگار رو با هم مقایسه می کنید و می بینید اولی از جهاتی بهتره و می ترسید در صورت ازدواج با این خواستگار ، بخاطر ادامه پیدا کردن مقایسه بین او و خواستگار قبلی ، با دیدن نقاط ضعف در شوهر، فکر کنید که شوهر شما فرد ایده التون نیست و ارزو کنید ای کاش باهاش ازدواج نمی کردید و در نتیجه از زندگی دلسرد بشید
اگه این باشه عرض می کنم معمول زنها تنها محبت یک نفر رو به عنوان همسر می تونن در دل داشته باشن یعنی تنها یک مرد رو به عنوان شوهر می تونن دوست داشته باشن پس اگه محبت دوم به عنوان همسر اومد می تونه جایگزین محبت اول بشه و اونو کمرنگ کنه
بنا بر این شما که قبلا به یک مرد به عنوان همسر اینده دل بستی در صورتی که محبت خواستگار دوم به دلت بشینه و اونو به عنوان همسر قبول کنی همین سبب می شه که دلت به تدریج محبت فرد اول رو پس بزنه و یواش یواش محبتش به عنوان همسر در دلت کمرنگ بشه و در نتیجه اونو با شوهرت مقایسه نکنی
علتش اینه که وقتی محبتی که به عنوان همسر به خواستگار اول داشتی کمرنگ بشه و از بین بره اونم می شه مثل اون می شه مثل خیلی از مردهای دیگه که ممکنه از شوهر تو بهتر باشند اما چون نگاه همسرانه بهشون نداری اونا رو با شوهرت مقایسه نمی کنی که بگی اشتباه کردی زنش شدی و کاش همسر اونا می شدی
بلکه حتی اگه اونا رو با شوهرت هم مقایسه بکنی به شوهرت می گی این طوری باش نه اینکه بگی کاش اون یکی شوهرم بود
بلکه بالاتر حتی ممکنه زنی از بعض صفات خوب اخلاقی و بعض رفتارهای فرد دیگه هم خوشش بیاد اما بازم اونو با شوهرش مقایسه نمی کنه چون علاقه اش به اون همسرانه نیست
نتیجه اینکه اونی که سبب مقایسه می شه علاقه همسرانه است و این علاقه با رفتن به سمت ازدواج با خواستگار دوم کم می شه و بعد ازدواج هرچه که عشق بین شما بیشتر بشه چون عشقتون همسرانه است بیشتر اون علاقه قبلی رو از دلت بیرون می کنه تا اینکه به حدی می رسه که اون برای تو با افراد دیگه تفاوتی نمی کنه